آه که پروانه ام
با غزل چشم تو سرشارم و دلشاد
در شور عشق تو پرشورم و آباد
وز ازل از جام و پیمانه عشقت
مست و خرابم هم از آن شادم و آزاد
نمره عشق تو زند از سر پیمان
بر لب پیمانه چه شاگرد و چه استاد
مشرق عشق چو ز میثاق بر آید
بشگفد این غنچه شیدا شب میلاد
شور جهید از شفق پلک تر من
نور دمید از فلق کوچه میعاد
در طلبت عاشق حیرانم و دانم
صر بسی باید از این حیرت نوزاد
باد فتا داده ام این هشت مجازی
تا که حقیقت کند از ذوق تو فریاد
شعر از عباس وفاجو
[ چهارشنبه 92/7/10 ] [ 8:23 عصر ] [ محسن حسینی ]
نظر