ای دوست
منم سر گشته ی حیرانت ای دوست
کنم یک باره جان قربانت ای دوست
دل ناشادم در وصل کویت
نهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که درشوق وصالت
وجودم را زغم ویرانه کرده
من آن اواره ی بشکسته حالم
منم آن مرغ سر گردان تنها
پریشان گشته یک باره حالم
به هر سر بر سرسجاده کردم
دعایی بهر آن دلداده کردم
[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 9:51 عصر ] [ محسن حسینی ]
نظر